پارت 501 رمان طیطو سروناز روحی
توسط
2022-04-21مرد با نفرت گفت: تو نمیدونی برات چه تله ای مهیا شده !
-اگر تله ای بود حتمی کسی هم بود که مراقب تله باشه ... و حتمی کسی بود که به ادمهاش بگه از تله حرف نزنن و پیش زمینه ندن ... کدوم آدم فرهیخته ی تله گذاری به دشمنش میگه یک رمان داداش تله است به پا ! برای خرس ها تو جنگل وقتی تله میذارن روشو با برگ می پوشونن ! از خرس هم منو کمتر دونستی که بهم گفتی ؟!
مرد سکوت کرد وآزاد نوچی گفت ولب زد:
-با این بهانه ها لب از لب باز نمیکنم !
-به هرحال اگر میدونستی اینطور از شکم سیری حرف نمیزدی .
-شکم من هیچ وقت سیر نبوده ! من لقمه هامو شمردم ... تا زیاد شکمم عادت نکنه به سیری.... برو بگو بزرگترت بیاد اگر میخوای به نتیجه برسی.
-بزرگترا به وقت مجلس نهایی حاضر میشن ... این پیش در امد بود !
-پیش درامد خوبی بود چسبید لذت بردم فقط نکته ی جا مونده ای هست ؟!
مرد محلش نگذاشت .
ازاد نوچی کرد: انگار نیست باشه خوش گذشت .
مرد به سمت در حرکت کرد و ازاد گفت:آها نکته ی جامونده یادم اومد.
مرد نیم دور به سمتش چرخید و آزاد با نیشخندی گفت: شبیه آدم هایی راه میری که انگار یه هویج درشت توی باسنشون فرو رفته ...
مرد با طعنه پوزخندی زد.
آزاد دستهایش را در جیب فرو برد و با تحکم و صلابت گفت: مرد باش سینه اتو بده جلو سرتم بالا ... برو بگو به شاهت که خودش بیاد تا براش بگم ... من دیگه مدت هاست واسه خودم کار میکنم . سربازی که رسیده باشه به اون طرف مرز واسه ی خودش دیگه شاهه ! به قول خودت شاه ما رو خیلی وقته انداختن بیرون ماتش کردن ... به شاهت بگو ... دست به سربازهای من بزنه ... همه کس وکارتون رو با هم به هم گره میزنم . حموم که سهله من شهر خون راه میندازم ! خز رو قرمز میکنم اگر به آدم های من نزدیک بشید .... بارتون رو میخواین ؟! شاه وبفرستین ! من با کسی معامله میکنم که هم قد وقواره خودم باشه نه کسی که ادامو دربیاره ... و این یادت باشه .... اگر کشته بشم دست هیچ احدی به اون بار نمیرسه ! و باز یادت باشه ... هرعکسی که امروز تو این اتاق نشونم دادی ... خط به صورتش بیفته ... بازم دست احدی به اون بار نمیرسه ... و در عجبم اون شب چرابابات کاندوم نپوشید !
مرد لب از لب باز نکرد و آزاد با آرامش گفت:
- از خودکشی دسته جمعی نهنگ ها چیزی شنیدی ؟! من اگر امروز شاه سفیدم ... یه روز نهنگ میشم... یه روز شغالم... یه روز گرگم یه روز عقابم... یه روز یه بره ی تنها میون دشتم .... یه روز طیطو میشم باز برمیگردم !